شعار های انقلابی:
مرگ بر این سلطنت پهلوی.
توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد/ شاه به جز خودکشی راه دگر ندارد.
ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است/ لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است.
مردم! رفتن شاه یه حقه سیاسی است!/ گول نخورید نهضت ما اساسی است.
نظام شاهنشاهی نابود باید گردد.
زندگی مصرفی معادل بردگی است.
نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست.
شاه باید برگردد/ اعدام باید گردد.
مرگ بر این سلطنت پرفریب.
مردم ما بیدارند/ از سلطنت بیزارند.
الله اکبر.
لا اله الا الله.
یا حسین!
حسین جان، حسین جان!/ راهت ادامه دارد.
نهضت ما حسینیه/ رهبر ما خمینیه.
ماهیت دینی و مذهبی قیام خود را متجلی میکردند و حرف دل خود را چنین بیان میکردند:
پرچم، پرچم، پرچم خونین قرآن/ در دست مجاهد مردان.
تا خون مظلومان به جوش است/ آوای عاشورا به گوش است.
هر کس که عدالتخواه است/ از عدل علی آگاه است.
این منطق ثارالله است/ باید به هم یاری نمائیم.
فتح اسلام در جهاد است/ فتح مسلمان در اتحاد است.
با صراحت و قاطعیت و اطمینان و ایمان کامل میگفتند:
کار شاه تمام است/ خمینی امام است/ استقلال، آزادی/ جمهوری اسلامی/ آخرین کلام است.
رهبری امام خمینی (ره) برجستهترین نقطه قیام مردم در سال57 بود. او کانون توجه عموم مردم و محور حرکت چرخهای انقلاب بود و همه تنها گوش به فرمان او بودند و در مسیری حرکت میکردند که رهبر محبوبشان ترسیم میکرد.
این مسئله در شعارهای پرشور مردم به خوبی نمایان بود:
الله اکبر، خمینی رهبر.
تا خون در رگ ماست/ خمینی رهبر ماست.
نهضت ما حسینیه/ رهبر ما خمینیه.
ما همه سرباز توایم خمینی/ گوش به فرمان توایم خمینی.
حزب فقط حزبالله/ رهبر فقط روحالله.
خمینی آزاده/ پیام عالی داده/ که نهضت ما قطعی است/ پیروزی ما حتمی است/ اگر نمایی تو استقامت/ سکوت بیجا بود خیانت.
برو تو ای بیگانه/ مگو دگر افسانه/ که رهبر ما باشد/ خمینی فرزانه/ بود به مهدی مرید و نایب/ شود به زودی امیر و غالب.
مجاهد بتشکن/ خمینی قهرمان/ فرموده است اینچنین/ به ملت مسلمان/ بهترین عبادت/ به نزد خداوند/ مرگ بر شاه، مرگ بر شاه.
خمینی، خمینی خدا نگهدار تو/ علیل است، ذلیل است دشمن خونخوار تو.
خمینی، خمینی خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو.
هر راهپیمایی نهایتا به درگیری با نیروهای تا بن دندان مسلح رژیم میانجامید و جوانان بسیاری چون لاله پرپر میشدند ولی هر گلی که پرپر میشد، گلی دیگر میشکفت و روزی دیگر و تظاهراتی دیگر در راه بود.
مردم پیکر جوانان شهید خود را به دوش میگرفتند و دردمندانه میسرودند:
ای شاه خائن آواره گردی/ خاک وطن را ویرانه کردی/ کشتی جوانان وطن، آه و واویلا/ کردی هزاران تن کفن ، آه و واویلا/ مرگ بر شاه، مرگ بر شاه/ مرگ بر شاه، مرگ بر شاه.
ای شهید حق آیم به سویت/ بهشت موعود در پیش رویت.
مادر ندیده روی تو، الله اکبر/ پدر نشسته سوگ تو، الله اکبر.
مرگ بر شاه، مرگ بر شاه/ زنده و جاوید باد یاد شهیدان ما.
خون گرفته ایران را/ قزوین و خراسان را/ کشتند جوانان را/ حامیان قرآن را/ مرگ بر این شاه، مرگ بر این شاه!
با اینکه مزدوران سنگدل رژیم شاه، به امر فرماندهان خود رگبار مسلسل را بیمحابا بر روی مردم بیسلاح میگشودند ولی ذرهای ترس از کشته شدن در دل پیر و جوان و زن و مرد نبود.
خطاب به رهبر محبوب خود فریاد میزدند:
خمینی عزیزم/ بگو تا خون بریزم/ از جان خود گذشتیم/ با خون خود نوشتیم/ یا مرگ یا خمینی.
در برابر تفنگ دژخیمان سینه را سپر میکردند و با خشم انقلابی خطاب به آنان فریاد میزدند:
میکشم، میکشم/ آنکه برادرم کشت.
توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد/ حکومت نظامی دیگر ثمر ندارد.
به مادرم بگویید، دیگر پسر ندارد/ اگر به کشتار خلق ادامه دهد این شاه.
جنگ مسلحانه به یاری روحالله/ سلطنت واژگون/ شاه را سرنگون/ مرگ بر شاه، مرگ بر شاه.
توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد/ شاه به جز خودکشی راه دگر ندارد.
وای اگر خمینی حکم جهادم دهد/ ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد.
رهبرا رهبرا!/ ما را مسلح کنید.